فرمان نصرالله برای فرود موج جنگ منطقهای؟ | هادی خسروشاهین پژوهشگر مسائل بینالملل
اولین سخنرانی سید حسن نصرالله پس از هفتم اکتبر نه تنها از ابهامات و معماها پیرامون مهمترین گروه در محور مقاومت کم نکرد،بلکه به آن افزود؛سطح و دامنه معما یا مارپیچ امنیتی را در منطقه حفظ کرد و حتی سایه جنگ گسترده را از میان نبرد. اما در اینجا نیز ترجیح داد بگوید که گروههای فلسطینی در غزه روی پای خود میایستد و فعلا نیازی به کمک ندارند.
او در عین حال که از صدور فرمان برای جنگ تمام عیار پرهیز کرد اما نوید داد که جنگ در سطح متوسط در مرز لبنان و اسرائیل ادامه خواهد داشت و با عبور از مرحله محرمانه های عملیاتی از خطوط قرمز در عیان و آشکار رونمایی کرد: تداوم جنگ در غزه و حمله پیشدستانه به لبنان.اما در اینجا نیز ترجیح داد بگوید که گروههای فلسطینی در غزه روی پای خود میایستد و فعلا نیازی به کمک ندارند.
اما چرا سخنان او ظاهراً جمع نقیضین بود؟اجازه بدهید برای پاسخ به این پرسش مهم به سراغ واژه ای نسبتا جدید در روابط بین الملل برویم و آن بازدارندگی نامتقارن است. در این نوع بازدارندگی ما با یک قدرت چالشگر مواجهایم و یک بازیگر در نقش مدافع. در این بازی نامتوازن هر یک از بازیگران ترجیحات خود را میدانند اما در این زمینه نسبت به حریف خود نامطمئن هستند. در این نوع بازدارندگی یک طرف آگاهانه بازی اطلاعات ناقص را آغاز میکند تا طرف مقابل از ترجیحات واقعی اش با خبر نشود. این غیر از موازنه کلاسیک نیروها و بازدارندگی سنتی است که باعث بازتولید تعادل و اطلاعات کامل در زمینه ترجیحات همه طرفهای بازی میشود.
هدف نصرالله احتمالا بازی اطلاعات ناقص و بازدارندگی نامتقارن است؛ اگرچه گزینه احتمالی جنگ کامل و تمام عیار و همچنین جنگ گسترده منطقه ای را پیش کشید اما در عین اراده و تمایل واقعیاش برای عملیاتیسازی چنین گزینهای را در هالهای از ابهام قرار داد و همین ابهام را در حوزه تحولات فلسطین تداوم بخشید: تاکید بر ضرورت پایان فوری جنگ غزه با اهرم تهدید ورود بازیگر سوم به منازعه در عین حال تکیه بر تواناییهای مقاومت فلسطین در مدیریت صحنه نبرد.این سبک بازی ترس از اقدامات بیشتر در حوزه تحولات لبنان و فلسطین را در اسرائیل و آمریکا بیشتر میکند و خروجی چنین ابهام بزرگ و راهبردی احتیاط بیشتر طرفهای مقابل بویژه ایالات متحده است.
شاید سخنرانی سوم نوامبر برخی از طرفداران دو آتشه مقاومت را ناامید کرده باشد چرا که آنها انتظار داشتند نصرالله به جای گذاشتن کارت جنگ گسترده و کامل روی میز غرب ماشه را بکشد؛ اما حفظ اهرمهای تهدید به جای عملیاتی کردن آن و کاربست بازدارندگی نامتقارن تاثیرات عمیقتری از رادیکالیسم کور برجای میگذارد.
البته این نوع از بازدارندگی میتواند در روزهای دیگر با بازدارندگی دیگری به نام بازدارندگی ممانعت یا انکار تکمیل شود؛ در این نوع بازدارندگی نیز توازن نیروها اصل بنیادین نیست به همین دلیل عنصر مادی یعنی قدرت برتر نظامی ملاک نیست در این مدل از بازدارندگی بازیگر الف یعنی حزب الله میکوشد طرف ب یعنی آمریکا را متقاعد کند که اگر ایالات متحده یا اسرائیل به اقدامات جنگی بیشتر متوسل شوند، به اهداف سیاسی و نظامی خود دست نمییابند. در این مدل تلاش می شود از طریق متقاعدسازی بر اساس پیام های محرمانه یا علنی و حتی ضمنی و عملیاتی، قدرتهای رقیب برای اعمال تهدید بیانگیزه شوند و شرایط برای کنترل اوضاع جنگی امروز مهیا شود.
به نظر میرسد تداوم ترس ناشی از جنگ تمام عیار منطقهای در روزها و هفتههای آتی به تلاشهای آمریکا جهت دیپلماسی محرمانه با تهران و سایر بازیگران منطقهای منجر شود؛ البته اگر بازدارندگی نامتقارن و انکار بر پایه هدفگذاریهای خود به جلو حرکت کنند.